شعر آهنگ باران
01 اردیبهشت 1402 توسط طه
باز می زند باران آهنگ بی پایان
باد مشت می کوبد باز بر دل ایوان
آسمان سقفش را داده باز به باران
لبخند نفش بسته بر کوچه ی آبان
باز می دهد کوچه بوی خوش باران
کوچ پرستویی بی شاخ وبی پروا
باز رنگ می بازد کوچه به یاد باران
گل می شکفد با ناز یاد بهار تو
سه شنبه وجمعه باهم می تازند
یاد گل نرگس برکوی آن یاران
جمع شده بود اشکش در گوشه ی ایوان
باز هم سرازیر شد اشکش در گوشه ی فنجان